جایگزین های کاربردی فعل TRY

جایگزین های کاربردی فعل TRY

[pars-player mp4=”https://dl.farzanmarandi.com/videos/free_vocab/try.mp4″ id=”27347875″]

در این مجموعه ویدیوها واژگان و عبارات کاربردی را با روشی جدید آموزش میدهیم و در هر ویدیو یک موضوع انتخاب میکنیم وسعی میکنیم تمام کلمات و عبارات و هر آنچیزی که با موضوع در ارتباط هست را بررسی کنیم.

 

را بررسی میکنیم.   TRYدر این ویدیو جایگزین‌های کاربردی فعل

 

این فعل به معنای تلاش کردن است که ما میخواهیم همیشه از آن استفاده نکنیم زیرا استفاده همیشگی از این فعل منجر به یکنواخت شدن متن یا مکالمه و نشان‌دهنده سطح پایین زبان است.

 

 بیاید که تفاوت معنی بزرگی ایجاد  toیا  ing فعل دوم میتواند با Try بعد از فعل

میکند.

 

مفهوم “امتحان کردن” را میدهد.  try بیاید  ingدر صورتی که فعل دوم با

 

بیاید مفهوم “تلاش کردن” را میدهد.  to , try در صورتی که بعد از فعل

 

 

 به مثال‌های زیر دقت کنید.

It’s a bit tasteless. Try adding some salt.

 

یک مقدار بی‌مزه است.اضافه کردن مقداری نمک را امتحان کن.

 

معنی امتحان کردن میدهد.) tryبه فعل دوم  ingدر این مثال با اضافه کردن )

 

I tried to call her, but the line was busy.

 

تلاش کردم که با او تماس بگیرم ولی خط شلوغ بود.

 

(در این مثال مفهوم تلاش کردم میدهد.)

 

 در زبان انگلیسی میباشند.try فعل‌های زیر جایگزین‌هایی برا فعل

 

Attempt (n.)                       

  

     تلاش

 

 

All attempt to control inflation have failed.

 

تمام تلاش‌ها برای کنترل تورم شکست خورده است.

 

Make an attempt

 

تلاش کردن

 

She made several attempts to escape.

 

چندین بار تلاش کرد که فرار کند.

 

Go (n.) = an attempt

 

Give it a go

 

She’s finally decided to give it a go.

 

بالاخره تصمیم گرفت که تلاشی کند.

 

I’m going to give cycling to work a go.

 

میخواهم دوچرخه سواری کردن تا محل کار را امتحان کنم.

 

 

Effort(n.)

تلاش

This job needs time and effort.

این شغل نیاز به زمان و تلاش دارد.

 

 ممکن است مانند مثال زیر به شکل فعل هم استفاده شود.effort

 

Make an effort = try

 

She made an effort to open the door.

 

تلاش کرد تا در را باز کند.

 

I’ll make an effort to get up early every morning.

 

من تلاش خواهم کرد تا هرروز صبح زود بیدار شوم.

 

In order to succeed in life, you have to make a lot of effort.

 

برای موفق شدن در زندگی باید زیاد تلاش کرد.

 

Put effort into sth

 

تلاش

 

He dosen’t put any effort into our relationship.

 

برای بهبود رابطه‌مان تلاشی نمیکند.

 

How  long does it take to speak English fluently?

 

چقدر زمان میبرد که انگلیسی را روان صحبت کنیم؟

 

It depends on how much time and effort you put in.

 

بستگی دارد چه مقدار زمان و تلاش را انجام دهید.

 

Endeavor(v.)

 

تلاش کردن

 

 

They endeavored to find crash survivors mountains.

 

                                    تلاش کردند بازمانده‌های صانحه را در کوهستان پیدا کنند.

 

Go out of one’s way

 

 

  باید از صفات ملکی استفاده شود.One’sبه جای

My

Your

His

Her

It’s

Our

their

 

He went out of his way to make us comfortable.

 

تمام تلاشش را کرد تا ما احساس راحتی داشته باشیم.

 

Bend over backward(s)

 

این عبارت در واقع به این اشاره دارد که کار خیلی سختی را انجام دهید.

 

She bent over backward to help him

 

تمام تلاشش را کرد که به کمک کند.

 

 

 

 

                        

جدیدترین ویدیو ها

جایگزین های کاربردی فعل TRY

جایگزین های کاربردی فعل TRY [pars-player mp4=”https://dl.farzanmarandi.com/videos/free_vocab/try.mp4″ id=”27347875″] در این مجموعه ویدیوها واژگان و عبارات کاربردی را با روشی جدید آموزش میدهیم و در هر

توضیحات بیشتر »

3 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

مشاوره قبل ثبت نام دوره ها
پیام در واتس اپ